آژانس خبری صومعه سرا: خوش آمدید از کجا می آیید نمی دانم ؟ ولی می دانم آمدنتان بی دلیل نیست آمده اید تا هوشیاریمان را بیشتر کنید تا بیدار شویم همین امروزی که با شما هستیم گریه امانمان را بریده و لب به افسوس باز شده است .می شود برای همیشه بمانید. امروز خوشحالیم وبه خود می بالیم چرا که ما اینجا به وجود شما نیازداشتیم تااز شما مدد بگیریم و بتوانیم راهتان را استوار تر از همیشه ادامه دهیم وهر وقت دلمان از نامرادی روزگار گرفت بیاییم پیش شما وشما سنگ صبور ما باشید که سا لها آرزوی دیدارتان را داشتیم برادرانی که از شهر ما به جبهه حق علیه باطل رفتند همه به شهرمان برنگشتند  به ما گفتند :مفقود شده اند ولی ما چشم به راهشان وهمیشه با مادرانشان همدردی می کردیم وهر وقت می شنیدیم شهیدی می آید به دنبا ل اسمش بودیم ولی امروز که آمده اید دیگر اسم نمی خواهیم چون شاید آنها مثل شما به شهرهای دیگر رفته اند تا  حرفهای ناگفته خود را مثل شما بگویند وما را از خواب بیدار کنند  ورسالتشان را تکمیل نمایند.

می گویم :آیا زنان شهر ما را  به عنوان مادران و خواهران چشم انتظار خود قبول کرده اید که آمدید تا برایتان مادرانه وخواهرانه مراسم بگیریم ودور تابوتتان گل بریزیم با اشک شوق ورودتان رابه شهرتبریک بگوییم وشهادتتان را که تا امروز کسی نمی داند اسمتان چیست تا روی پیام  تبریکش اسمتان را بنویسد ولی ما امروز می گوییم :عزیزان ما خوش آمدید وتبریک به شما که نزد پروردگار روزی میگیرید شاید با خود گفتید :که کارتان در مرزها تمام شده جنگ امروز در شهرها وخانه ها است جنگی که اصالت  و ارزش های انسانی را از نسلها می گیرد جنگی که برای مقابله با احکام الهی شیطان صفتان به راه انداخته اند وزنان ودختران شهرتان را نشانه گرفته اند ما ممنونیم که آمده اید تا یاریمان کنید و آگاه کنید ما ناآگاهانه دشمن را به خانه هایمان راه داده ایم امروز به یمن ورود تان از خانه وشهرمان بلکه از کشورمان بیرونشان می کنیم فقط شما  یاریمان کنید.

از روزی که شنیده ایم که می آیید به خود می بالیم که لیاقتی که نسیبمان شده مدیون توجه شما هستیم حتما باید عهد ببندیم که تا پای جان ناقابل خود پشتیبان ولایت هستیم مثل شما از امروز تمام کارهایی که از ما می خواهید با جان دل پذیرا می شویم وقتی به جنوب سفر کردم راهیان نور را می گویم جملاتی از وصیت نامه شهدا را که روی تابلو ی کنار جاده نوشته شده بود خواهرم سیاهی چادرت در مقابل خون سرخ من یعنی از ما می خواستید که چادر وحجاب را حفظ کنیم وآنجا به خود قول دادم تا پای جان چادرم را از خود دور نمی سازم وبه خواهران دیگرم نیز توصیه می کنم با مدد گرفتن از شما حجاب را حفظ کنند که این را مهما نان عزیزی که آمده اند از ما طلب دارند

آری او به مادرش می گفت : از زهرای اطهر الگو بگیرد وبه خواهرش بیاموزد حیا وعفاف را نماز را وزندگی کردن را و امروز او آمده که بگوید رسا لتش را بعداز  شهادت وگمنامی همچون مادرش حضرت زهرا(س) تمام نکرده وادامه می دهد تا این انقلاب به دست منتقم آل عبا حضرت مهدی (عج) برسد در عین سکوت فریاد می زند وهشدار می دهد ومن می دانم که این فریادها را مردم آگاه شهر مان می شنوند وحتی شهرهای اطراف نیز می شنوند  وبه ندایشان لبیک می گویند وهمه امروز آمدنتان را خوش آمد می گویند وبا اشک چشم خود خیابانهای شهر را شستشو می دهند التماس دعا همدیگر را دعا کنیم تا از قا فله عشق درس رشادت وبصیرت بگیریم.

م.ن            

این مطلب را به اشتراک بگذارید: